ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

حواست هست خدا؟

alone-and-sad.jpg

 

حواست هست خدا؟ صدای هق هق گریه هام … از گلویی میاد که تو گفتی

از رگش به من نزدیکتری !

حواست هست خدا؟ … هر وقت صدای شکستن خودمو شنیدم …. گفتم

باشه منم خدایی دارم…

حواست هست خدا؟ از بچگی تا الان هر وقت زمین خوردم و به سختی

پاشدم یه جمله شنیدم “غصه نخور خدا بزرگه”

حواست هست خدا؟ حواست هست هر روز باهات درد دل میکنم؟ حواست

هست غصه هام داره سنگینی میکنه؟ حواست هست خیلی وقته چشام

بارونیه؟ حواست هست نفس کم آوردم؟ خدایا نفس میخوام خوشی

میخوام … زندگی میخوام … خدایا یه خنده از ته دل میخوام … خدا خیالت

راحت ، بازم قلبم شکست


بنده ای به خدا گفت:


اگر سرنوشت مرا نوشته ای چرا دعا کنم؟


" خدا گفت شاید نوشته باشم هر چه دعا کند "


بنده ای به خدا گفت:


اگر سرنوشت مرا نوشته ای چرا دعا کنم؟


" خدا گفت شاید نوشته باشم هر چه دعا کند "

.........



زخم ها خوب میشوند

اماخوب شدن با مثل روز اول شدن

خیلی فرق داره...

کافی است

کـآفی اسـت کـسـی اسمـم راصـدابـزنـد ...


کمـی مـکث کنـد و بگـویـد :


خـوبـی ؟


آن وقـت چیــزی نـمـی گـویـم ...
 



فقــط از گریـه مـنـفجــر مـی شـوم !
thumb_HM-20133450311932107861385803526.4

کافی است

کـآفی اسـت کـسـی اسمـم راصـدابـزنـد ...


کمـی مـکث کنـد و بگـویـد :


خـوبـی ؟


آن وقـت چیــزی نـمـی گـویـم ...
 



فقــط از گریـه مـنـفجــر مـی شـوم !
thumb_HM-20133450311932107861385803526.4

هنگام بارش باران 


سرت را رو به آسمان نگیر ،


 من


 به بوسه های باران


 روی صورتت هم حسودی میکنم !

دل ببندم یا چمدان ببندم رفیق؟!!!

برای رفتن چمدان می بندند ،

 برای ماندن ، “دل”

من کدام را ببندم که نه خیال رفتن دارم ،

 نه توان ماندن!!!

تنهاتر از باران


زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …


ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …

سرفه می کنم

سرفه می کنم ، بیرون نمی پرد .. سکوت بدی در گلویم نشسته

این روزها دلم که می گیرد
 

نگرانت می شوم
 

و می دانم اینهمه ابر را
 

برای قشنگی گوشه ی آسمان نگذاشته اند…
 

Baby-Girl-Love.jpg

تنهایی

چه عاشقانه است این روزهای ابری

چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی

چه عاشقانه است شکفتن گلهای اقاقیا

چه عاشقانه است قدم زدن در سر زمین عشق

و من

چه عاشقانه زیستن را دوست دارم

عاشقانه لا لایی گفتن را دوست دارم

عاشقانه سرودن را دوست دارم

عاشقانه نوشتن را دوست دارم

عاشقانه اشک ریختن را...

دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار

بهترین و عاشقانه ترین کسانم...

و من

عاشقانه می گریم...

عاشقانه می خندم...

عاشقانه می نویسم...

و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم...

 

lمیعادگاه..


از ایـن میعـادگــاه تکــراری خستـــه ام!بیـا اینبـار جـای دیگـــری قـرار بگـذاریم
بــــرای بــــــاهــم بـــــــودن
جـــایی جــز خیـــــــــــــــــالم
…!!