-
تنهایی
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 17:10
میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم! در ساحل کنار دریا ایستاده ای هوای سرد... صدای موج... انتظار انتظار انتظار... به خودت می آیی یادت می اید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند نه دستی که شانه هایت را بگیرد نه صدایی که قشنگ تر از صدای دریا باشد اسم این تنهایی است...
-
گور باباشــــــ که نیستـــــ
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 15:16
این روزها فقط کافیه کمیـــــ حضور نداشته باشیـــــ ، فراموشتــــــ نمی کننـــــ ، بلکه براتـــــ یه جایگزینــــ انتخابــــ میکننـــــــ کهــ سرگرمــــ بشنــــــ... بعد تو دلشونــــ میگنـــــ گور باباشــــــ که نیستـــــ ...!!!
-
چـــیز مـــهمی نیــــست
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 15:01
خــــستــ ه امـ.... کـــَمی صـــبرَم تمــام شــده... انــدکــی از دنـــیا و ســاکنانــَش دل زَده و دلگــیرم.... و یـــک دنیـــآ با خـــُ دم مشــکل پیدا کـــرده ام.... همـــین.... چـــیز مـــهمی نیــــست
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 09:09
از من مگُذر وقتی از دلم آگاه نیستی ... از روبرویم به کنارم بیا، دنیا را از چشمان من ببین ... جوابِ محبت و دلدادگی این نیست ... برایم رجز نخوان ...من اهل جنگ نیستم ... شــــاعرم ... روح دارم ... احساس دارم ... خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم چشمانم خیس می شود، دلم غزلِ غم می سُراید ... آنوقت بی حضور من و در پس دل به درد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 09:08
چرا نگاه می کنی ؟ تنها ندیده ای ؟ به من نخند ... من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 11:17
خوش به حال آن روزهایی که تنهاییم در مشت جا میشد و در جیبم گم میشد ... !!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 10:51
خوش به حال آن روزهایی که تنهاییم در مشت جا میشد و در جیبم گم میشد ... !!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 10:50
گاهی مجبورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم . . . چقدر خیالش آسوده ست . . . چقدر تحمل سکوتش طولانیست . . . چقدر. . .
-
فقط...گاهی
شنبه 6 مهرماه سال 1392 09:14
بغض ها را گاهى باید قورت داد ، عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست … گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
-
پایییییییییییییییییییییییییز
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 09:03
بوی پاییز سرزمینم را دربر گرفته گفتم پاییز شاید حالم را بفهمد اما بدون تو... دلم در سردی زمستان یخ زده است
-
داستان من
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 09:00
اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو :بی کس بود ولی کسی را بی کس نکرد تنها بود اما کسی را تنها نذاشت دلشکسته بود اما دل کسی رو نشکست کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد شاید بد بود ... ولی برای کسی بد نخواست
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1392 10:49
حافظه ی انسان های غمگین قوی است.... به یاد می آورنـــــــد که در کدامــــــین لحظه... کدام کوچه و خیــــابان ... کدام ثانـــــیه ها... به دار آویخته شد... احساس یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا که دری هست مرا بال و پری نیست حالا که مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا برده و از من اثری نیست بگذار که درها همگی بسته بمانند...
-
وصف حال منه
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1392 10:24
مرا به تختم ببندید و تنهایم بگذارید... هر چقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیایید... من دارم او را... خودم را... زندگی را... ترک می کنم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 19:06
امشَــب گریـہ مے کـُنم بـہ یــآد تـَمــآم آن چیزے کـہ خوآستے و بـُودم کـہ خوآستـَم و نـَبودے امشـَـب بـہ پــآس تـَمــآم تـَحقیرهــآیے کـہ بـہ خــآطرت شـِنیدم و هـَنوز شـِکست نـَخوردم امشـَـب بـہ یــآد تــُ ـ ـ ـو بـہ یــآد دل عــآشقَم بـہ یــآد طـَعم تـَلخِ دوست دآشتـَـــن امشـَـب گریـہ مے کـُنم .
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 18:14
چیزی نیست مگر مرد ناکام، خطای طبیعت و حاصل نقصی در آفرینش! ارسطو – فیلسوف قرن چهارم یونان باستان
-
صـــــــدایـــــــ گــــــریــــــه بـــــــاران
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 17:16
حس آن ته سیگار مچاله حس آن شاخه شکسته روی زمین حس بیمار در کما رفته ... حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین حس تنهایی و رخوت حس جان دادن تو خلوت حس مرگ دارم امشب !
-
دلم واسه
یکشنبه 17 شهریورماه سال 1392 10:16
دلم واسه اول دبستان تنگ شده که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایسادی… یه نفر میاد وبهت میگه:میای باهم دوست شیم
-
مــــاتـــــــ شــــــــدمـ ...
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 17:12
مـــات شــدم از رفـتنت !! هیــچ مـیز ِ شطـرنجی هـم ... در مــیان نـــبـود ! ایـن وســط ، فــقط یـک دل بـــود .. کـه دیگــر نـیست
-
مثـــــــــــل مــــــــــــــــــــن
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 17:04
وقتی که دیگر نبودی ... به بودنت نیازمند شدم! وقتی که دیگر رفتی ... در انتظار آمدنت نشستم! وقتی که دیگر نمیتوانستی مرا دوست بداری ... تورا دوست داشتم! وقتی که تو تمام کردی ... من،شروع کردم! وقتی که تو تمام شدی ... من،آغاز شدم! و چه سخت است تنها متولد شدن ... مثل تنها زندگی کردن ... مثل تنها مردن ...! مثل من ...!
-
گاهی آدم میماند...
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 18:41
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن ! به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی... میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است..
-
ای کاش ....
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 18:40
این عکس رو چند روز پیش گرفتم ای کاش یه نفر هم از خودم عکس میگرفت و حال و روزمو میدید!
-
...
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 18:35
دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ، دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه... مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت ، دردم ایــــــن است کــــــه بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا ... مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم؟!؟!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 18:34
گاهی وقت ها سکوت همان دروغ است..! فقط شیک تر مؤدبانه تر و با مسئولیت کمتر
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1392 09:17
آسمان را بنگر که هنوز بعد صد ها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز پر از امنیت و احساس خداست
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1392 09:11
همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی وقتـــی بغــــض میکـــُنی وقتـــی دآغونــــی وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی : "بیخـــیال"
-
تنها...
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 09:14
خُــــــــــــــدایا! بَحث نکنـــــ مَنــــــ از تو تنهاترمـــــــ....
-
چقدر سخته
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 09:05
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی نتونی که رها باشی چقدر سخته که بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی ... چقدر سخته که زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی چقدر سخته که چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده چقدر سخته که عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چنده چقدر سخته که رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشی چقدر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 18:04
کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمیکردی! تا با دیدن هر هرزه ای به خودم نگویم... اگر مثل این بودم نمیرفت...!!
-
خیال خیس
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 10:24
ای رویای همیشه خیس ای باور خیال ای احساس ناب به تو اندیشیدن را باوری ساخته ام در تکرار غریبانه ی عمرم نمیدانی چه اندازه شیرین است حتی گذر از خاطر تو و تکرار دوباره ی لمس هوای جا مانده ازعطر تنت... دوست دارم این خیال خیس را.... تا همیشه...
-
به توکه میرسم....
یکشنبه 27 مردادماه سال 1392 15:46
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...! مکـــث میکنـــــم ...! انگـــــار در " زیباییـــ ــت " چیـــــزی را , جـــــا گذاشتـــــه ام ! مثلــــــــــا"... در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥ در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥