ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

تسبیح

اشک هــایم را به نخ می کشم

و تسبیحی می سازم هــزار دانه

تا بـا آن ذکــر

دلگیری ام از دنیـا را برایت بگویم...

دلشکسته تنها

تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشست.

 

دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست

طعم تلخ عادت...!

عادت ...!

چه طعم ِ تلخی دارد

وقتی آن را با عشق اشتباه بگیری .....!

دلی که شکسته...

آنقـــــدر دلـــم را شکسته انـــد . . .

کـــه تمام راه هــای منتهی بـــه دل خــراب شـده است . .

چندیست تــابـــلو زده ام . . .

کارگران مشغول کارنـــد ، آهسته بــرانید . . .

نـــه بـــرای دل شکسته ام . . .؛

بــــــرای شما کـه از زخـم دلـــم زخــم بـــر نــداریـــد . . .!

می آید...می رود...!!

نـمی گــویــَـد بــیــا . . .

نـــمی گـــویــَـد بــاش . . .

نـــمی گـــویــَـد بــﮧ مــَـن حـــتی بـــرو راحـَـتــَـم بـــُـگـــذار . . .

می آیــَــد . . .

حــَـرفـــ هـــای عـــاشقانـﮧ هـایـم را مـی شـنـَــوَد . . .

اشـــکـــهایـَــم را می بـــینــَـد . . .

وَ بـــه راحـَــتی! مـی رَوَد!

من خط به خط باهات اومدم ولی تو یه خط در میون


خلاصه تو خیلی زود دفتر منو تموم کردی ولی من


هنو برای برگای خالی دفترت نقشه دارم .




تحقیرت هم کنم کافی نیست…

تفریقت میکنم از تمام زندگی ام…

لعنتی تو دیگه چرا...؟!!!

کسی که یک بار رفته


اگر هم برگرده


   یادت باشه که دیگه راهِ رفتن رو یاد گرفته. . .

...


    صنـــــدوق صدقــــــات نیست دل مـــــــن...

                کـــه گاهی سکه ای محــــــــــبت در آن بیاندازی

                   و پیش خدای دلـــــــــت فخـــــر بفروشی ...

                      که مستحـــــــقی را شــــــاد کرده ای

دوستی

چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی !
 چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!

دلتنگی....

دلـــــــــــــم"تنگ شده....
واسه روزایی که "دلــــــــــــم"برای چیزی تنگ نمی شد...

bache ha (37)

خداحافظ

هـــــــــــمیشه در حالی که

یه عـالمه حرف بـیخ گلوت چسبیده

یه عـالمه اشک تــوی چشماته

یه عـالمه حــسرت توی دلـت تلنبار شده

باید بـگی : خـب خـــــــــــــــــــدافظ


وقت هایی هست

 قوی ترین آدم جهان هم که باشی ...

 وقت هایی هست که دستی باید لمس ات کند ...

 تنی تن ات را داغ کند و لبی طعم لب ات را بچشد ...

مستقل ترین آدم جهان هم که باشی ...

 وقت هایی هست که دلت پر میزند برای کسی که برسد ...

 و بخواهد که آرام رانندگی کنی ...

 و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی ...

 مسافرترین آدم دنیا هم دست خطی می خواهد که بنویسد برایش :

 " زود برگرد " ...

 طاقت دوری ات را ندارم ع ش ق م

او همیشه یکتاست...

کسی نمیشنود اما

خداوندهم تنهاییش را فریــــــــــــــــــــــــــادمیزند

"قل هو الله احد"

 

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری چهارم www.pichak.net کلیک کنید

نمیشه...

نه امشب که هر شب که حالم خرابه

یه جزیرم که دورم یه دریا سرابه

 من عادت نکردم به شبهای سردم

به اینکه نباشی نه عادت نکردم

قسم خورده بودم اگه از تو جداشدم

دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم

نه دیروز و امروز و نه فردا همیشه.......................نمیشه!

http://andmylove.persiangig.com/image/58941442256297918814.jpg

با تمـــام وجود غمگیـــنم

مثــــــل ِ برگــــــی که سبـــــــز بودُ مــُـــرد...

حـقـیـقـت دارد !



 

حـقـیـقـت دارد !


کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی


تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه


بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !


آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

فقط برای رفتن....




 

دلم سفرمیخواهد...،

 

نه برای رسیدن به جایی؛

 

فقط برای رفتن....







کاش کسی جایی منتظرم بود...

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم …


تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف….


کاش کسی جایی منتظرم بود...


این روزها ...

زندگیم این روزها طعمی دارد همانند طعم ته خیار... 

من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت آتش زدم، کشتم
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت
بهارم رفت...
عشقم مرد
یادم رفت.

خدا.....

خدایا

دستم به آسمان نمیرسد

اما تو که دستت به زمین میرسد

 بلندم کن...

مثل دریا ارام باش،

تا مثل ساحل بی قرارت باشند..... 

یقین دارم روزی پروانه میشویم...

بگذار روزگار هر چه میخواهد پیله کند...

پدرم می گفت تصمیم نگیر!

و اگر گرفتی آغاز را به تأخیر انداختن، نرسیدن است

اما گاهی آغاز نکردنِ یک مسیر بهترین راه رسیدن است

از غم ای کاش ها قلبم کبود...

دلـتـنـگـی هــاگـاه از جـنـسِ اشـک انـد و گـاه از جـنـسِ بـغـض ؛

گـاه سـکـوت مـی شـونـد و خـامـوش مـی مـانـنـد

گـاه هـ ـ ـق هـ ـ ـق مـی شـونـد و مـی بـارنـد . .

دلـتـنـگـیِ مـن بـرایِ تـو امـّـا

جـنـسِ غـریـبــی دارد . . .

...

احساس این روزای من شبیه آن قرآنی ست که سوخت و دم برنیاورد.

احساس این روزای من شبیه کلاغ داستان کودکی ام شده که هنوز به خانه اش نرسیده است.

احساس این روزای من شبیه انتظار باران از ابری سفید است.

شبیه فرار من از مرگ

شبیه آسمان خراش فقر

و شبیه حس بودن به جای هستن.

و شبیه گریه های جدایی قبل سلام آشنایی

و...

سکوت…


باز هم شب شد و تنهایی و دیدار سکوت
خیمه زد کنج دلم سایه ی دوار سکوت
روبرو عکس تو در قاب نگاهم پیداست
اشک در دیده و دل خسته ز تکرار سکوت
لحظه ی رفتن تو لحظه تنهایی من
لحظه ها باز غریبانه گرفتار سکوت
حرفهای دل ما گرچه صمیمانه نوشت
شاعری غمزده بر سایه ی دیوار سکوت…..

مرگ احساس

بـه خـــودم قــول می دهــم کـه فـ ـ ـ ـرامـ ـ ـوشـ ـ ـت کـــنم


وقـــتی صـــبــح می شـــــود تــو را کـه نـه…

ولــــــی 

قـ ـ ـ ـ ـولم را فـــــــرامـــوش می کـــــــنم...!


وقتی دوری...

فراقش سخت می آید ، و لیکن صبر می باید


که گر بگریزم از سختی ، رفیق سست پیمانم...