-
بسترم صدف خالی یک تنهاییست/و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری
شنبه 27 آبانماه سال 1391 10:16
کجا رفتی؟ کجا ماندی؟ ای عشق تورامن گم کرده ام امروز واکنون تمام لحظه های من اسیر سکوتی سردوسنگینند واکنون چشمانم که تادیروز به عشقت میدرخشیدند نمیدانی چه غمگینند نمیدانی که چشمانت چراغ روشن شب های من بودند؟ نمیدانی شانه هایت تکیه گاه بی پناهی های من بودند؟ نمیدانی که لبخندت شکوه آبشاربهاران من بودند؟ نمیدانم چه خواهد...
-
روز بارانی
شنبه 27 آبانماه سال 1391 09:17
تمام لحظات بارانی توی پیاده روهای خیس یادت هست ؟ خاطره آن درخت سبز را که کنارش قول دادی به اندازه همه روزهای بارانی با هم باشیم ؟ حالا هر روز صبح به انتظار ابری … پنجره را باز می کنم اما سالهاست که ابر تنها می آید … ولی باران … هیچ و هر شب دعا می کنم که فردا باران بیاید حتی از روی دلتنگی قول می دهم که بگویم : هنوز هم...
-
گذشت...!!!!
شنبه 27 آبانماه سال 1391 09:14
آن کسی را که دوستش داشتم آدم با گذشتی بود.... از من هم گذشت...!!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 17:24
هیچ کس درد دلی از من نپرسید اما من اقیانوسی شدم برای غرق کردن درد دلهای دیگران هیچ کس جریان دریای دلم را طوفانی نکرد اما من جریانی آرام و خنک شدم برای خاموش کردن گرمای غمناک شن های ساحلها هیچ کس من را آرام نکرد اما من آرامشی شدم برای مضطربترین قلبها هیچ کس آتشفشان درون من را خاموش نکرد اما جریان مذاب درون من جریان...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 16:21
لبهایت که تشنه و دلتنگ می شوند باران را ببوس من این جا زیر بارانم وقتی که بسیار از تو دورم و مرا می خواهی باران را ببوس او تو را قطره قطره در من فرو می ریزد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 آبانماه سال 1391 16:32
آرام روی خیالم خوابیده ای... خوب می دانی خیالم برایت تخت است ...
-
بهانه
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 14:51
یک وقت هایی در زندگی می رسد که باید دستت را بزنی زیر چانه ات و جریان زندگی ات را فقط تماشا کنی...
-
تلافی ...
یکشنبه 21 آبانماه سال 1391 11:02
به اشـــک هـــایـَـم گــُـفـــتِه ام قــَــرارمـان شـَـب هــا هـِــنگـــــــام مُــــرور خاطـــره هـــایــم تــَلافـــی روزهـــای دِلــــتـنگـــی را دَر بیــــاور!!!
-
بماند برای فردا ...
یکشنبه 21 آبانماه سال 1391 10:50
با هر نخ سیگار یک اندوه را دود می کنم... یکی برای تنهایی هایم ... یکی برای ترس ها... و دیگری برای سادگی ها و... به دلِ شکسته ام که می رسم پاکتم خالیست! و غم های من ناتمام... باشد... دلِ شکسته ام بماند برای فردا... !
-
گاهى نداشتن از داشتن بهتر است!
شنبه 20 آبانماه سال 1391 09:40
وقتى کسى براى نداشته هایت بهانه میگیرد، بهتراست اوراهم نداشته باشى . . . گاهى نداشتن از داشتن بهتر است!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 08:55
آهای نیمکت ها.....!!! بیهوده نشسته اید... آنکه باید می آمد؛ رفت.........!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 09:03
موذن! به اذن ِ کدامین اذان قامت بگیرم ... ؟! به چهار فرسنگ نمازم شکست و به یک دل ِ سنگ قامتم....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 09:02
هزار روز مداوم زیر آوار این کوه ها بمانی کسی ریز علی تو نمی شود ! هیچ پیراهنی به عشق تو آتش نمی گیرد ! ریل ها ... همان مسیر ممتد دیروزند ... گنگ و بی انتها ... هنوز هم ... سوت قطار هیچ مرده ای را از خواب بیدار نخواهد کرد ... !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 09:01
خیلی ها دلـــــــــمو شکستن؛ ولی تو با همه "فـــرق" داری! آخــه یه ضرب المثل هست که میگه: کـــــــــــار را آن کرد که تمــــام کرد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 آبانماه سال 1391 10:24
سراغ دلم را بگیر از سکوتش این روزها، میترسم.
-
دلم گرفته
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1391 09:12
دلـم گـرفته است ... نه اینـکه کسی کاری کرده باشد نه ... من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد.. دلم گرفتـه است که آنچه هستم را نمی فهمند ... و آنچه هستند را میپذیرم ... و دنیـا هم به رویش نمی آورد این تنـاقض را ...
-
چه هیاهویی هست ...
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1391 09:10
و چنان آرامم که کسی فکر نکرد ... زیر خاکستر آرامش من چه هیاهویی هست ...
-
خیال
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1391 09:09
آرام روی خیالم خوابیده ای... خوب می دانی خیالم برایت تخت است ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 17:25
الهی... تو دوختی درپوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیامد از آنچه می کوشیدم!
-
دلتنگ
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 17:16
خدایا دلم تنگ است دل تنگ کسی که بودنم را احساس نکرد کسی که دلتنگ دیگریست و دلش به نگاه دیگری لرزید خدایا به حرمت صفای دلت ؛ کمی آرامم کن کمی نوازشم کن ؛ تا مرهمی بر دل تنگم شود خدایا دستان سردم را در دست بگیر و باران چشمان بی پایانم را آرام کن قدرتی برای ادامه تنهایی هایم عطا کن خدایا دل او را تا ابد شاد و رنگ زندگیش...
-
مسافر
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 17:12
روزی کــه عـاشقــت شــدم .. نــه چتــر داشــتی نــه چمــدون .. از کجــا بایــد مـــی فهــمیــدم مســافــری ؟! ...
-
با سبد سبد دلتنگی چه کنم؟
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 17:03
وقتی که تو نیستی با سبد سبد دلتنگی چه کنم؟ انگار با نبودنت نام رنگ می بازد دیگر نمی خواهم کسی را صدا بزنم ..
-
لبــریــز از گفتــن ..
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 17:00
چـقـــــدر سخــــت اســـت ، کـه لبـــریـــز بـاشی از " گـفـتـــــن " ولــی ... در هـیـــــــچ ســویـــت محـــرمـی نبـاشد ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 15:34
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 11:00
در همه ی عالم گشتم و عاشق نشدم......تو چه بودی که تو را دیدم و دیوانه شدم
-
سهم من از عشق
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 10:58
درد و دلـــــت فقطـــــــ درد ســـــــهم منــــــــــــــ شــد و دلــتــــــــــ ســــهـــم دیــگــریــــــــــ
-
نم نم باران
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 10:56
کاش تو بــــودی و من ! نمـ نمـ باراטּْ، یک جاده بــــــــے انتها ... دســــت در دســـت همـ ... بدون چـــــــتر ! زیـــــر باراטּْ، خیـــس خیـــــس ...
-
مسکن
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 10:53
آغوش کسی که دوستش داری علم را زیـر سوال می برد آنقدر آرامت می کند که هیـچ مُسکنی جــایش را نمی گیرد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 09:48
جمــلاتم هــر روز کــوتاه تر میــشوند هــر روز چنــد کلــمه کمــتر چــند سکــوت بیشــتر می ترســم روزی برســد که بــرای بیــان دلتنــگی هایم به نقــطه ای اکــتفا کنم . . .
-
رهای آوا...
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 09:33
هـــــــــــزاران دست هم به سویم دراز شـــــــــود...! پـــــــــــس خواهم زد... تنها... تمنای دستان تو را دارم....!