ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

هنوز

هنوز،

برایش می نویسم..

همانند؛

کودک نابینایی که هر روز

"غذا" می ریزد برای "ماهی مرده اش"!!!!

قبرستان

 

قبر های 

بر تمام قبر های این شهر
بوسه بزن
شاید به یاد بیاوری
کجا مرا جا گذاشتی...
من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام
صدای کلاغها را می شنوی؟
دارند برایم فاتحه می خوانند

دکترپای نسخه ام بنویس ^ممنوع الملاقات ^بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد...