چند وقتی است....
حرفی زیباتر از سکوت برای گفتن ندارم...
چشمانم به مانند پاییز برگ ریزان است....
قلبم.....قلبم هم هوای دلتنگی دارد.... با این همه ....
اما بر لبانم لبخندی نقش بسته است... تا مجبور نباشم سکوتم را بشکنم....
دلم پاییز می خواهد ، تا انتهای راه خلوتی بروم برگ ها را رسوا کنم زیر قدم هایم
و تمام رویاهای باران را با یک بوسه از نسیم سوزناک دم غروب به باد دهم..."