ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

وصیت نامم ...

 

ای کسانی که مامور دفن من هستید ،

 گوش فرا دهید :

تابوت مرا در جای بلندی قرار دهید ،

 تا باد بوی مرا به سرزمین عاشقان ببرد ،

 چشمان مرا باز بگذارید ،

تا همه بدانند که چشمان من در آرزوی دیدن گل باغ دلم چقدر حسرت کشیدند ،

 دستان مرا از تابوت بیرون بگذارید ،

تا همه بدانند که دستان من به معبود خویش نرسیده ،

روی مرا با پارچه ی سیاهی بپوشانید ،

تا همه بدانند که روزهای من در سیاهی گذشته است ،

و روی قبر من یک تکه یخ بگذارید ،

تا وقتی آب می شود ،

احساس کنم که معبودم دارد برایم اشک می ریزد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد