سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...
سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی نتونی که رها باشی
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی
...
چقدر سخته که زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی
چقدر سخته که چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته که رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشی
چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی، ولی تو سینه داغون شی
لیلای پاییز
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 ساعت 09:05 ق.ظ