باران ِ پشت ِ شیشه استهر چه هم چشمهایت را پاک کنیباز هم خیسند.
*
باران شده ای!
یک لحظه می باری
یک هفته بیمارم.
خسته ام!
آنقدر که داده ام
برای سر ِ قبرم مترسکی درست کنند.