ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

فدای...

از ماموریت که برگشت خوشحال بود . . .

نوچه پرسید: راستی فرمانده! گمراه کردن این جماعت چه فایده ای برای ما دارد؟

ابلیس جواب داد: امام اینها که بیاید روزگار ما سیاه میشود اینها که گناه می کنند امام شان را فراموش میکنند

و او دیر تر میاید

نوچه با کنجکاوی پرسید: این هفته پرونده ها چطور بود؟

ابلیس نگاه عاقل اندر سفیهی به او انداخت وگفت:

مگر صدای گریه ی اقایشان را نمیشنوی؟؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد