ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

خزان دل

پاییز است، نه در بیرون،
 

 بلکه در درون من، سرما در درون من است،

 
 بهار و جوانی، دور نرفته‌اند
 

 اما این منم که به پیری گراییده‌ام.
 

 مرغان در هوا به پرواز درآمده‌اند،

می‌خوانند و گرمِ ساختن آشیانه‌اند؛


 همه‌جا
زندگی در تکاپوست،


 مگر در درون سینه‌ی تنهای من...@

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد