ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

ساحل آرامش

سـرشــارم از سکـوت اجبــاری، وای از آن روزی کــه قــفل اجبـــار بشــــکند؛ هــمه را میشکـــنم...

دلتنگی هایم را جایی، جا گذاشته ام

دلم می گیرد از هر چه هست
دلتنگ می شوم به هر چه نیست
چه خوب می شد
نبود هر چه که هست
بود هر چه که نیست
دلتنگی هایم را جایی، جا گذاشته ام
کجا؟ نمی دانم
فقط دلم دل دل می کند
خسته ست و افسرده
این روزها .... بی خیال
فقط سرم درد می کند ... نشانه چیست ؟ مرگ

 

می نویسم که تو بخوانى

می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!

وداع

تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد

یک بار قسمت کردم ، چندین برابر شد

!!!!

گاهــــــی مجبـــور ی برای راحــــت کــــردن خیــــال دیگـــــران
خـــود را خوشحـــــــال نشان بــــدی

ولـــــی چه حیــــف که درونـــــت غوغـــــــاست ...

یاد سهراب بخیر

http://blogup.ir/images/riplj1f40fb53tiwxuss.jpg

 

یاد سهراب بخیر.!

           آنکه تا لحظه خاموشی گفت........!

تو مرا یاد کنی ..

               یا نکنی..

من به یادت هستم

                 آرزویم همه سرسبزی توست..........

ســَر به هــَوا نیستـم ها ؛ امــا همیشــه چشــم به آسمـان دارم، میدانــی جانــم ؟

حال ِ عجیبــی دارد

زُل زدن به آسمـانی که تــو چند ثانیــه پیش به آن نگــاه کــرده باشـی ...

خوبی ؟؟؟؟

چه لحظه درداوریه

اون لحظه که ی دوست میپرسه

خوبی؟

بغض تو گلوت میپیچه...5خط تایپ میکنی

...

...

...

ولی به جای اینتر همه روپاک میکنی و مینویسی:

خوبم مرسی!تو خوبی؟؟؟

.

.

.

واشکت سرازیرمیشه....


آپلود سنتر عکس رایگان

یه دریا اشـــــــــــــــک ....

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم… 

یه دل گرفته…
یه زندگی پر از خالــی…
من سرشارم از تنــهایـــــــــی…

صبر ایوب پیامبر....

ایوب...؟؟

کجــــایــی ؟؟؟

بیا کنارم بنشین تا برایت از  " صــبـــــــر" بگویم....


...

گاهی آنقدر دلم از مردم سیر میشود

که میخواهم

تا سقف آسمان آبی

پرواز کنم و رویش دراز بکشم

آرام و آسوده،

مثل ماهی حوضمان

که چند روزیست

روی آب دراز کشیده

آرام و آسوده...!!

 

دوست دارم مثل باران ...

چقدر این
دوست داشتنهای
 بی دلیل خوب است...

درست مثل همین باران
که بی سوال ...
آرام ...شمرده شمرده
فقط می بارد...

چقدر این
دوست داشتن های بی دلیل خوب است
 
 

فقط می بارد...

تک ستاره آرزویم


به وسعت سقفِ کبودِ کویر

سرگشته ام

میان هزار هزار ستارۀ آسمانش

گم کرده ام

چگونه بیابمش

تک ستاره آرزویم را؟

دفتر زندگی.....

بیا سرمزار من آروم آهسته عزیز

طاقت گریه ندارم اشکی برای من نریز

دفترزندگیم را با شقایق ونیلوفر ساختم تا هر وقت غمی داشتم سری به آن بزنم وجایی برای شادی هایم بگذارم وقتی اشک هایم جاری شد بدانم زندگی قشنگی هایی دارد اما حیف که دفتر زندگیم یک شقایق بیشتر نداشت واز دفترم جداشد شقایقی که دردهایم را میدانست وپروانه ی زندگی اش بودموقتی میگریستم آرامم میکرد وقتی میخندیدم میخندید برای همیشه مرا در تنهایی ام رها کرد به شقایق گفته بودم اگربرودپروانه اش میمیرد گفته بودم اگر برودپشیمان میشود و برمیگردد .. شقایق روزی برگشت اما بر روی مزارم ودیگر پشیمانی چه سود..!

اگه ...

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم

بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی

 نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی

اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،

صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم

اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم

 اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست

 اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما همیشه به پات میمونم که برگردی

اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون "من قبل از تو میمیرم"

دلتنگی چیست؟

من نمی دانـم این دلتنگی ,دلتنگی که می گوینـد چیـست
همین حـس مبهـم نفـس گیری
که دامن گیـرمان می شود
وقتی چیـزی را
کسـی را
جایی جـا گذاشته ایم
همان دلتنگـی ست!؟

....

از اعماق وجود فریاد می کشم نه برای شنیدن

تنها برای مبارزه، مبارزه با سکوت

فریاد میکشم از اعماق قلبم بر ساحل دریای نیلگون چشمانت

در ساحل بارانی چشمانت تنها رنگ غم را میبینم

آرام شکست می خورم 

ادامه مطلب ...

آه زنـ ـدگیـ ــم...!!!


بلنــــدترین آه زندگیـــم را

وقتــــی میکـشم کـه

تورا در دستـــان دیگــــــری میبـینم ...

آهـای دیگــــری !

به خونـــ ــتـــــــ تشنـــه ام ... !


............................

چـــه جـُمـلـه یِ غـریبـــےســت

"فـرآموشـَت مــے کنمـ"

وقتــی تآ آخــر عمـرَت بــــآ یـآد ِ

او زنـــدگــےمیکنـــے...

درناکجا آباد دنیا ....

به انتهای بودنم رسیده ام…

 اما … اشک نمی ریزم…

 پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند

از زهــــــر حرف هایی که تا آخـــــــر عمر آدم را می آزارد..

دل است دیگر
خســـته میشود.. بــــی حوصله میشود
از روزگار،از آدمــــــها،از خودش،از این قابها،از اثبات
از توضیح...
از کلماتی که رابطه ها را به تلخی میکشد
از این همه مهـــربانی کردن و نا مهربانی دیدن
سلام تصـــنعی شنیدن
از سنگ صبـــور بودن و آخر هم مُهرسنگ بودن خوردن
از زهــــــر حرف هایی
که تا آخـــــــر عمر آدم را می آزارد..
کــم آورده‌ام
خسته‌ام
از این همه خواستن ها و نشدن ها
از این که دیگر توان قـــــــــوی ماندن نیست
آرامش میخواهم...
قــرار می خواهم...

وصیت نامم ...

 

ای کسانی که مامور دفن من هستید ،

 گوش فرا دهید :

تابوت مرا در جای بلندی قرار دهید ،

 تا باد بوی مرا به سرزمین عاشقان ببرد ،

 چشمان مرا باز بگذارید ،

تا همه بدانند که چشمان من در آرزوی دیدن گل باغ دلم چقدر حسرت کشیدند ،

 دستان مرا از تابوت بیرون بگذارید ،

تا همه بدانند که دستان من به معبود خویش نرسیده ،

روی مرا با پارچه ی سیاهی بپوشانید ،

تا همه بدانند که روزهای من در سیاهی گذشته است ،

و روی قبر من یک تکه یخ بگذارید ،

تا وقتی آب می شود ،

احساس کنم که معبودم دارد برایم اشک می ریزد .

تاوان عشق

 
تاوان عشق را من پس داده ام
در خود فرو افتادم و همه هستی ام را به دست باد دادم
من که گناهی نداشتم ، تنهایی عشق به گردنم افتاد
منی که برای داشتنت پا پیش گذاشتم
حسرت با تو بودن بر دلم ماند
!تو بگو گناه من جز با تو بودن چه بود ؟
منی که برای با تو بودن از دلم گذشتم و هیچکس جز تو را به خلوت دلم راه ندادم
منی که هیچ چیز را از تو پنهان نکردم
تنها اشکهای چشمانم در فراقت بر روی گونه ام به یادگار ماند
!تو بگو گناه من جز عاشقی چه بود ؟
وقتی دلم را به دست روزگار سپردی
منی که برای داشتنت آن را به تو سپرده بودم
و ثانیه ای طاقت دوری ات را نداشتم
زمانی که دریافتم عشقم را به حراج گذاشتی
آن لحظه که غریبه ای قدم در این راه گذاشت ، آشنا شد
و من آشنا ، غریبی شدم در ذهن و خیالت
حال دیدگانم می بارد
لحظه های بی تو بودن یکی یکی می گذرد
!و آسمان هم مانند دل من آرام و قرار ندارد
اما من بیشتر از اینکه نگران خود باشم نگران توام
,چون این دنیا بی تو برایم معنایی ندارد
تنها یک کلام ، تا همیشه ” دوستت دارم ” و هنوز در جستجوی تو هستم
 

حاصل سبزترین باور من

برگ سبزی ست که از لای ورق های دلم می ریزد

مانده ام سخت غریب

دگر از سبزترین حادثه هم می ترسم

دکتر علی شریعتی

تنها...شکسته...!

بعضی وقتا حس آخرین بیسکوییت ساقه طلایی و دارم

تنها......شکسته....!

آیه

بر روی پرده ی کعبه
این آیه حک شده اســت :
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه
به همین یک آیــه دلخــوشــــم
" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهــــربانم !


ببار باران ....

ببــــــــــار بــــــــاران….مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته

آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ

گاهی...

گاهــــی باید

 کســــی باشــــهـ

 که از فاصـــلـــه هـــای دور هــــم

 دلـــتــــــ را بی نوشــــته بخــــوانــــد....


تنهایی

بی آنکـه بـخـواهَمْ... دلـتـَنـگـت میـ شَـوَم...

دلـتـنـگِ بـودنَـتْ........

حـَتـی هـَمـان بــودنِ کمْ رنـگـت...

خـیـلیــ وقْـت بـود کـه دلـَم میـ خـواست بـگویـم

دوسـتـَتْ دارَم........

تــــو که غَـریـبـه نیــستـیــ

دیــگر نـمیـ توانم خودم را به آن راهی که

نمیـ دانـم کـجـاسـت بــــزنـــم...

دلــم هـمـان راهیــ را میـ خـواهـد

که تــــــــو در امــتـدادش ایـستــاده بـــاشی.

هــمـانْ تـمـامِ راه هـایی کـه میـ گـویـنـد به

عــِـــــشـــــــقْ

خــتـــم میـ شــود.

سیم آخر...

به سیــــــــــــــــــــــــم آخر…

ساز میزنم امشــــــــــــــــــــــــب…!

به کوری چشم دنیــــــــــــــــــــــــا….

که ســــاز مخالــــــــــــــــــــــــف میزنــــــــــــــــــــــــد…

با من….!!!!!!